طی یک سال گذشته آسیا مجددا به کانونی برای تحولات بزرگ اقتصادی و امنیتی تبدیل شده است. از موضوع راه ابریشم گرفته تا تحولات امنیتی منطقه شبه قاره میان پاکستان و هندوستان همگی آبستن رویدادهایی است که در طی سالهای آینده میتواند تکتونیک امنیتی-اقتصادی منطقه را دچار تحول سازد. در این پرونده به دو موضوع اساسی که روابط دچار پویایی چین و پاکستان و مساله نزدیکی اسرائیل به هندوستان را در بر میگیرد. میپردازیم.
چین-پاکستان: شروع اقتصادی پر چالش
دالان اقتصادی پکن - اسلامآباد یکی از مهمترین بخشهای طرح راه ابریشم نوین و بهعنوان یکی از شش ستون ابتکار کمربند و جاده چین، از سال ۲۰۱۳ میلادی مدنظر قرار گرفت. چین بعد از نخستین نشست همکاری بینالمللی راه ابریشم با حضور سران ۲۹ کشور جهان به راهرو اقتصادی این کشور و پاکستان توجه ویژهای کرده است. دالان اقتصادی چین و پاکستان حدود 3000 کیلومتر از بندر گوادر پاکستان تا کاشغر در استان سینکیانگ چین طول دارد.
بر اساس گزارشی که فرزاد رمضانی در شمس ارائه نموده است در این طرح 57 میلیارد دلار سرمایهگذاری در زمینه ایجاد یک بندر در قسمت عمیق دریا در گوادر، ایجاد خطوط راهآهن تندرو، زیرساختهای انرژی و سامانههای حملونقل شهری پیشبینیشده است. این بسته اقتصادی شامل 60 پروژه در زمینههایی همچون جاده، راهآهن، بندر، نیروگاه برق، ارتباطات و مناطق صنعتی قرار است در سال 2030 تکمیل و پروژههای عمده تا سال 2023 اجرا شوند. اما چالشهای بنیادینی فراروی دالان اقتصادی چین و پاکستان قرار دارد که نوشتار زیر به این امر پرداخته است.
موانع داخلی و هماهنگی دو جانبه:
قبلاً وزیر برنامهریزی پاکستان، گفته بود که برای ساخت دالان اقتصادی با چین، با چالشهایی روبهرو هستیم. دراینبین هرچند چین وعده داده است مبلغ ۵۷ میلیارد دلار در پروژههای سر راه دالان اقتصادی چین و پاکستان، سرمایهگذاری کند، اما درواقع شکافهای زیادی چون شکاف هماهنگی پایتخت ها، گذار از تشریفات دست و پاگیر ، سیاستگذاری برای هماهنگی در میان وزارتخانههای دولتی دو کشور، تأمین کامل مالی پروژه توسط بانکهای چینی ، خطر تأمین مالی پروژههای کماهمیت در مناطق خطرناک ، فساد، کمبود برق مستمر و قطع روزانه برق در مناطق و نوع هماهنگی شریکان داخلی و خارجی این پروژه همچنان وجود دارد.
چالشهای داخلی و تامین امنیت داخلی دالان:
نوع توزیع پروژههای اقتصادی، نوع رویکرد دولت فدرال در نگاه به مناقشه بر سر مسیر دالان اقتصادی چین و پاکستان و رقابت بین ایالتها در پاکستان موجب بروز چالش و رقابتهای سیاسی سیاستمداران در اولویتبندی مسیر غربی (بلوچستان و خیبرپختونخوا، یا دو ایالت کمتر توسعهیافته) دالان با مسیرهای مرکزی و شرقی شده است. در بعد دیگری هر چند در جهت پوشش امنیتی مسیر دالان 3000 کیلومتری حدود 32 هزار نیروی امنیتی شامل سپاه مرزی و پلیس، ایجاد لشکر امنیتی جداگانه و شش بخش نیروهای مسلح غیرنظامی برای محافظت از دالان مد نظر قرار گرفته است، اما عدم اعتماد کامل چینیها به توانایی و عملکرد نیروهای پاکستانی در برابر تروریستها و شبهنظامیان در مناطق ناامن پاکستان - خیبر پختونخوا و بلوچستان همچنان وجود دارد. به علاوه باوجود تلاشهای پاکستان برای مقابله با گروههای تروریستی محلی در مرز افغانستان-پاکستان، نتیجه گستردهای به دست نیامده و افراطگرایی در مسیر طرح دالان وجود دارد.
گذشته از این خطر تکرار حملات گذشته چون بمبگذاری کنار جادهای و تیراندازی، حضور جهادیها، کشتار اتباع چینی و کارگران پاکستانی شاغل در پروژه وجود دارد. در این میان همچنان تهدید تروریسم در داخل پاکستان، خطر بروز داعش در بلوچستان، حضور ستیزهجویان ناسیونالیست بلوچ و توجه آنها به همکاری با سازمانهای اطلاعاتی هند و خطر حملات خرابکارانه بیشتر علیه دالان اقتصادی دو کشور قابلطرح است. درواقع با حضور و استقرار خارجیان در بندر گوادر و خطر دگرگونی ترکیب جمعیتی منطقه به ضرر بلوچها تهدید افراطگرایی خشونتآمیز گروههای ملیگرای بلوچ و سندی چون جبهه آزادیبخش بلوچستان و انجام حملات بیشتری علیه دالان اقتصادی چین و پاکستان همچنان مطرح است.
آنچه مشخص است دالان اقتصادی چین و پاکستان هرچند فرصتهای اقتصادی نوین را برای پاکستان ایجاد میکند تا گرایشهای واگرایانه و فقر و محرومیت را کاهش دهد و به افزایش ثبات کمک کند، اما مسئله امنیت همچنان نگرانی عمده ای برای چین و پاکستان در ساخت دالان است. دراینبین موفقیت دالان اقتصادی چین-پاکستان وابسته به توانایی پاکستان برای تأمین امنیت و ثبات در طول مسیر است.
مخالفتها و نوع نگرانی هند:
نگرانی هند در مورد دالان چند وجهی است. نخست گذر دالان اقتصادی چین و پاکستان از منطقه گلگت بلتستان در کشمیر (موردادعای حاکمیتی هند و پاکستان) در شرایطی است که هند آن را بیاحترامی به تمامیت ارضی خود میداند. لذا سرمایهگذاری طولانی چین در این منطقه را نقض حاکمیت خود و مشروعیت بخشیدن به اشغال پاکستان میداند. به عبارتی هند دالان را تهدیدی علیه منافع امنیتی، دفاعی و راهبردی خود میداند. در بعد دیگری هرچند چینیها از سال 1963 نسبت به مسئله کشمیر بیطرف بودهاند، اما سرمایهگذاری عمدهای در دالان عملاً گذار پکن مواضع بیطرفانه است. لذا دهلی معتقد است پروژه دالان ممکن است منجر به بینالمللی شدن مسئله کشمیر و پشتیبانی بیشتر چین از پاکستانیها گردد.
گذشته از این پروژه دالان اقتصادی به چینیها این امکان را خواهد داد تا حضور نظامی خود را در مکران، اقیانوس هند و دریای عرب تثبیت نمایند. امری که برای هند (بهویژه اینکه قدرت دریایی چین 4 برابر هند است) تهدیدی امنیتی است و پکن با بهرهگیری از بندر گوادر پاکستان میتواند فعالیتهای نیروی دریایی هند را رصد کرد. جدا از آنچه گفته شد هندیان گسترش همکاریهای نظامی پکن و اسلامآباد و افزایش رشد اقتصادی پاکستان را به ضرر نقش هند و فرصتهای ژئوپلیتیکی خود میدانند. . در واقع از نگاه پاکستانی ها دامنه این مخالفت ها ممکن است انگیزهای برای هندوستان برای پشتیبانی از جداییطلبان بلوچ و بروز تشدید برخوردها بین گروه قومی بلوچ و ارتش پاکستان به ضرر ساخت دالان شود.
مخالفتهای آمریکا:
هر چند پاکستان تلاش میکند تا نظر موافق دیگر کشورها را برای حضور در دالان بزرگ جلب کند. در همین راستا بسیاری در پاکستان از «دالان اقتصادی چین و پاکستان» بهعنوان راهکاری مطمئن و مناسب برای حل مشکلات منطقه یادکرده و خواستار سرمایهگذاری آنها شدهاند. در همین راستا برخی کشورهای آسیای میانه، بالکان و حتی اروپا آمادگی خود را برای حضور در این پروژه اعلام کرده و چندین کشور آسیای مرکزی از اجرای «دالان اقتصادی چین-پاکستان» استقبال کرده اند. به علاوه روسیه موافقت ضمنی خود را با طرح جاده ابریشم چین اعلام داشته است و حضور اقتصادی چین در پاکستان را برخلاف منافع خود ارزیابی نمیکند. اما همه بازیگران خارجی و همسایگان پاکستان طرح دالان چین و پاکستان را به نفع خود نمیدانند. در این بین به از نگاهی تقویت پاکستان با توجه نوع رقابت هند و پاکستان در افغانستان و نوع حمایت چین از پاکستان به ضرر منافع افغانستان ارزیابی میگردد .
در این شرایط آمریکا از زمان آغاز پروژه بندر گوادر، استفاده از بندر گوادر بهعنوان منطقه نفوذ به خاورمیانه و نیز تهدیدی برای منافع آمریکا میداند. علاوه بر این با توجه به پیش بینیها در سال 2050 کشور چین با تولید ناخالص ملی به ارزش 5/58 هزار میلیارد دلار بزرگترین قدرت اقتصادی جهان بوده و تولید ناخالص ملی پاکستان از 988 میلیارد دلار کنونی به 2/4 هزار میلیارد دلار در سال 2050 افزایش می یابد. همچنین کاهش وابستگی چین به مالاکا با ایجاد یک مسیر تجاری جایگزین معادلات سیاسی، امنیتی و اقتصادی را تحت تأثیر خود قرار داده است و به ضرر آمریکا است. در بعد دیگری از نگاه واشنگتن چین عملاً گوادر پاکستان را برای مدت نزدیک به نیمسده به بخشی از قلمروی خود تبدیل میکند و توسعه بندر گوادر این قابلیت نظامی را ایجاد خواهد کرد که قدرتهای نیروی دریایی چین در همکاری با نیروی دریایی پاکستان به چالشی برای تفوق دریایی واشنگتن و دهلینو در اقیانوس هند و افزایش نفوذ چین برای رصد فعالیتهای نیروی دریایی آمریکا باشد.
هند-اسرائیل: به سوی ائتلافی خاموش
رابطه هندوستان با رژیم اسرائیل در دهههای گذشته فراز و نشیب بسیاری را طی کرده است. هند در سالیان درازی در همه مراجع بینالمللی علیه اسرائیل رأی میداد و تمایلی به بهبود روابط با آن نداشت. اما با پایان جنگ سرد، دهلی نو در سیاست راهبردی خود، تغییراتی به عمل آورد. درواقع اگر در گذشته، اسرائیلیها اغلب ابزار و متحدان استعمار بریتانیا شناخته میشدند و با آنها برخورد احتیاطآمیزی میشد، پایان جنگ سرد فرصتی را برای تغییر مسیر سیاست خارجی هند فراهم کرد و با افتتاح سفارت اسرائیل در سال ۱۹۹۲ این نگاه تقویت شد. دراینبین قدرت گیری حزب بهاراتیا جاناتا بی جی پی در هند و توجه بیشتر به اهداف ملی هند موجب توجه بیشتر به اسرائیل شد. چنانچه روابط دو سویه از زمان به قدرت رسیدن نارندرا مودی در سال 2014 میلادی نزدیکتر شد. در واقع سفر وزیر دفاع هند در ژوئن ۲۰۱۴ به اسرائیل سفر و فراهم کردن زمینه لازم برای دیدار رهبران در حاشیه مجمع عمومی در سپتامبر ۲۰۱۴ موجب توجه به همکاری در زمینه مسائل امنیتی، فناوری، جاسوسی شد. در همین راستا نیز در یک سال گذشته از یک سو نخستوزیر هند، اولین نخستوزیر هندی بود که از اسرائیل دیدار کرد و اخیراً نیز بنیامین نتانیاهو دومین نخستوزیر اسرائیلی است که به هند سفر کرده است.
بسترهای افزایش روابط هندوستان و اسرائیل
ابعاد امنیتی و نظامی
روابط نظامی دهلینو و تلآویو با انجام مشاوره نظامی در دهههای گذشته و در جنگ با پاکستان انجام میشد. اما توجه به توان فروش تسلیحات اسرائیل و بازار مهم هند ابعاد گسترده روابط نظامی و امنیتی دو سو را آشکارتر کرد. دراینبین تلاش هند برای به دست آوردن آخرین فنآوریهای و نیاز اسرائیل به گسترش بازار تولیدات موجب شد اسرائیل بهعنوان منبع فنآوری نظامی هند مطرح گردد و دومین تأمینکننده دفاعی هند باشد. از این دید عملاً اسرائیل بهعنوان یک ابرقدرت فنّاوری نگریسته شد.
در همین راستا در سالهای اخیر توجه به توسعه سامانههای نظامی قدیمی هند و تلاش هند در مدرنیزه سازی صنایع داخلی و تسلیحات مورد نیازش در رقابت با پاکستان ( با صد میلیارد دلار بودجه)، برتری در مقابل پاکستان، تهدیدات مشترک استراتژیک منطقهای و مبارزه با تروریسم، دغدغههای همسوی امنیت سایبری و مسائل امنیت ملی، توسعه مشترک محصولات دفاعی و انتقال فناوری از اسرائیل و... موجب انعقاد مجموعهای از موافقتنامههای بین هند و اسرائیل در زمینه دفاعی و امنیتی شده است. در این راستا دستاوردهای چون سامانه دفاعی هوایی باراک ۸ اسرائیل با همکاری هند، تحقیقات ساخت و توسعه موشکهای کوتاه و میان برد و تسلیحاتی ، هواپیماهای بدون سرنشین، توسعه مشترک سیستم دفاع هوایی و... موجب شده هرسال یک میلیارد دلار فروش تجهیزات نظامی به هند، ثبت گردد. در ادامه همین روند قبلاً دولت مودی اعلام کرده بود که برای کشورهایی که آمادگی صدور فنآوری ساخت سلاح به هند را دارند اولویت قائل است. همین امر موجب شده عملاً اسرائیل یکی از مهمترین شرکای تسلیحاتی هندوستان شود.
در بعد دیگری مقابله با افزایش قدرت نظامی چین، نگاههای مشترک دوسویه به چالش اسلام گرایان رادیکال در داخل و بیرون، نوع ترس مشترک از پیامدهای ناشی از ظهور افراطگرایی اسلامی، کمک اسرائیل به هندوستان در گسترش حضور نظامی خود در اقیانوس هند بر دامنه همکاریهای امنیتی افزوده است.
ابعاد اقتصادی
هندوستان تا سال 2050 بخش مهمی از تولید ناخالص جهان را به دست خواهند گرفت و جمعیت یک میلیارد نفری هند نیز برای اسرائیل جذابیتهای بسیاری دارد. لذا به نظر میرسد رهبران اسرائیلی بازار بزرگ هند را جایگزینی بالقوه برای اروپا میدانند. در مقابل نیز به نظر میرسد رهبران هندی ادامه رشد اقتصادی و انباشت ثروت در هندوستان را با رویکرد همگن اسرائیلی و آمریکا پیوند میزنند و از اسرائیل بهعنوان قدرتی در رشد و توسعه اقتصادی و فناوری یاد میکنند. دراینبین در وضعیت کنونی به نظر میرسد دامنه گستردهای از همکاریهای اقتصادی بین دو سو در حال رشد است. چنانچه حضور شرکتهای هندی در اسرائیل در حوزههای فنّاوری برتر، اکتشاف گاز هند در برخی از میدانهای فراساحلی و مشارکت در کنسرسیومها و جستجوی منابع جدید در اسرائیل، بومی سازی فنّاوریهای اسرائیلی در بازار هند، توجه به نقش جمعیت شاغل هندی در اسرائیل، افزایش نقش تلآویو از نقش(تقریباً ۶۰ درصدی از کل واردات نفت هند از آسیای غربی) و.. موجب شده است که علاوه بر اینکه هند بزرگترین شریک اقتصادی اسرائیل در قاره آسیا گردد رشد فزاینده تجارت بین اسرائیل و هند را از حدود ۲۰۰ میلیون دلار در سال ۱۹۹۲ به بیش از ۴ میلیارد رساند. در این حال دو طرف معتقدند روابط تجاری کنونی را با تشویق همکاری بیشتر در حوزه فنّاوریهای می توان به دو برابر و با امضای توافقنامه تجارت آزاد به 15 میلیارد دلار در سال رساند.
ابعاد سیاسی و ژئوپلیتیک
مودی و حزب وی از گذشته نگاهی مثبت به گسترش روابط با اسرائیل داشتهاند. از این نگاه تلاش در جهت همکاری دو دولت غیرمسلمان با همسایگان مسلمان همکاری را ضرورتی راهبردی میبخشد. همچنین مودی با تغییر سیاست سنتی این کشور در پشتیبانی از مسئله فلسطین و روابط با هر دولت را مستقل و جدا میداند. در بعد دیگری از نگاه تلآویو گسترش روابط با هندوستان جدا از خروج از انزوای منطقهای و اعراب و توجه صرف به روابط با امریکا و اتحادیه اروپا میتوان نوعی همپیمانی میان هند و اسرائیل را فراهم کند. در همین راستا است که نتانیاهو در جریان دیدار از هند، این کشور را یک قدرت جهانی نامید. علاوه براین رویکرد متفاوت حزب حاکم در هند و رشد قدرت آسیا نیز تلآویو را مجبور به گسترش روابط با هند کرده است.
چشمانداز
همچنان که اسرائیل نمیخواهد دشمن پاکستان و چین باشد و هندوستان نیز نمی خواهد دشمن ایران و جهان اسلام تلقی گرد. لذا دو سو برای جلوگیری از رنجش مسلمانان هند و واکنش جهان عرب احتیاطهایی را در روابط بهویژه در ابعاد علنی آن لحاظ می کنند. اما با این حال شاهد کاهش هزینههای دهلینو در برقراری روابط کامل دیپلماتیک با تلآویو هستیم. در این شرایط هرچند مودی درگذشته بر پشتیبانی هند از یک دولت مستقل فلسطینی تأکید کرده و با 127 کشور دیگر در سازمان ملل به تصمیم ترامپ درباره قدس اعتراض کرد، اما متغیرهایی موجب افزایش بیشتر روابط هندوستان و اسرائیل خواهد شد. در این میان رقابت با چین ، نگاه ملیگرایان هندو به دولت یهودی بهعنوان متحد بالقوه علیه پاکستان، شکاف ایران و عربستان، همکاریهای بیشتر اسرائیل با عربستان و امارات، وضعیت کنونی نظام بینالملل و نوع رویکردهای حزب حاکم هند و ائتلاف بیشتر با امریکا موجب شده شاهد گسترش روابط در حوزه سیاسی، دیپلماتیک، اقتصادی، نظامی و امنیتی باشیم.